چای شیرین

این ماه سرم خیلی شلوغ بود. همش درگیر دخترم بودم. واسه همین نشد که زودتر بنویسم. چهار ماه و یک هفته ش بود که یه روز رفتیم تهران. این شد سرآغاز کلی مشکل! قبل از این روز کذایی، خیلی خوب شیر میخورد، خوب و چای شیرین...ادامه مطلب

بله دیگه، دختر خانممون امروز بدون کمک نشستند و ما کلی خوشحال شدیم که مثلا گاهی بتونیم به حال خودش بذاریم و به کارهامون برسیم که میدونم خیالی واهی بیش نیست! از پنج ماهگی حالت چهار دست و پا میشه و تواین چای شیرین...ادامه مطلب

سلام و صد سلام به سال نو امسال بعد از سالها طعم شیرین اومدن عید و سال نو رو حس کردم. اصلا امسال یه رنگ و بوی دیگه ای داره برام بعد از چند ماه اومدم که از هستی خانم بگم.از روند رشد جسمی و ذهنی و حرکتیش چای شیرین...ادامه مطلب

نمیرسم بیام مفصل بنویسم ولی دوس دارم تاریخ کارای مهم بچه م و روند رشدشو همیشه داشته باشم. پس تیتر وار مینویسم... دخترم از پنج ماهگی تلاش برای چهار دست و پا رفتن رو شروع کرده بود و کم کم نقائص کارشو برطرف کرد و در شش ماه و سه روزگی به صورت کامل چهاردست و پا رفتن و خونه رو زیرپا گذاشتن رو آغاز کرد.!! از شش ماه و نیمگی سعی کرد که دستشو به جاهای کمی بلند مثل مبل بگیره و بایسته و تا الانبه این صورت پیشرفت کرده که مرتب در حال بلند شدن و ایستادن و تکیه دادن به جاهای مختلفه و حتی دست به دیوار، یه قدم هم بر میداره. پیش بینی می شود در آینده نزدیک روی پاهاش بایسته به تنهایی. خدا به من رحم کنه!!!! حدودا دو هفته ست که یاد گرفته بابا و ماما بگه. البته بابا رو خیلی بیشتر. به طوریکه بعضی وقتا سمفونی بابابابابابا....... مینوازه و بی خیالم نمیشه. حالت لباش موقع ادای کلمه ی بابا خیلی خوردنیه! دیشب برای اولین بار دَدَ واضح هم گفت. البته بعید میدونم معانیشونو بلد باشه. صرفا داره تلاش میکنه حروف رو ادا کنه قربونش برم... وزنش  تو هفت ماهگی ۷۱۰۰ گرم و قدش ۶۷ سانت بود. در حال حاضر روزی سه وعده سوپ میخوره معمولا و گاهی یه وعده حریره بادوم و میوه هایی مثل موز و سیب و لیمو شیرین و آب پرتقال! حیف که فصل هلو و شلیل و گلابی تموم شد. اونا رو خیلی دوست داشت بچه م! سوپش الان تشکیل شده از جوپرک و برنج و سیب زمین چای شیرین...ادامه مطلب

اومدم از تکامل دخترم و قندی که توی دلمون آب میکنه بنویسم. البته بعدشم از سختیاش مینویسم که جانب انصافو رعایت کنم!!! نهم آذرماه بود که با دوستم در مورد دندون درآوردن بچه ها صحبت میکردیم و من بهش گفتم هرچند هستی تو مسائل حرکتی خیلی جلو جلو حرکت میکنه ولی تا الان که ۷ ماه و ده روزشه هنوز دندون در نیاورده. البته دیر نبود ولی خب از دختر من انتظار میرفت زودتر در بیاره! اون شب موقع غذا دادن به دخترم خیلی اتفاقی نگاهم به لثه ش خورد و متوجه شدم دندون پایین سمت راستش در اومده. خلاصه که کلی ذوق کردیم و خوشحال شدیم. پنج روز بعدشم دندون پایین سمت چپی در اومد. الانم که ۸ ماه و نیمشه همش بهونه میگیره و گاهی هم تب میکنه که فکر میکنم باید منتظر در اومدن دندونای بالاش باشیم. دخترم از ۸ ماهگی دس دسی کردن یاد گرفته و امشب هم برای اولین بار دستاشو به نشونه خداحافظی تکون میداد. خییییلی شیطون تر شده و از در و دیوار بالا میره و در حال خوندنِ بابا ماما دَدَ و جدیدا صدای قرقره کردن میباشد!!!قِ قِ قِ.... خلاصه در کنار این شیرینی ها، نگهداری ازش خییلی سخت و انرژی بر شده و من خیلی وقتا واقعا کم میارم. جدیدا دلش میخواد فقططططط بغل خودم باشه و من راه برم! سختی های این شکلیش از ۶ ماهگی شروع شده و روز بروز بیشتر میشه به طوریکه من در طول روز اصصصلا وقتی برای خودم ندارم و کارهای ضروریم رو هم به سختی انجام میدم. ن چای شیرین...ادامه مطلب

دیروز یه صوت گوش دادم از حاج آقا پناهیان صحبت از شاد بودن بود و شکرکردن ریز به ریز نعمتهای خدا که استاد این شکر گزاری وجود مبارک امام حسینه و دعای محشر عرفه.. چقدر من نعمت دارم برای شکر کردن... چقدر کم شکر کردم خدا رو برای این نعمتها..نعمتهایی که هر کدومش آرزوی خیلیاست خدا رو بابت همسرم زیاد شکر کردم، ولی میدونم بازم کمه خدایا شکرت بابت داشتن یه پدر و مادر خوب و مهربون و کاردرست  شکر بابت نعمت س چای شیرین...ادامه مطلب

یه داستانی هست از امام صادق که دوس دارم برای همه ی دنیا بگم. به زبون خودم میگم چون فقط به زبون خودم تو ذهن و خاطرم مونده: یه شخص فقیری میره پیش امام صادق و از نداری و بیچارگیش پیش امام شکایت میکنه. امام میگه هیچ چیزی نداری؟ میگه من هیییچ ندارم امام بهش میگه آیا ما خانواده ی پیغمبر رو دوست داری؟ میگه آره خیلی زیاد امام میگه حاضری همه ی اموال دنیا رو بگیری و محبت ما رو از دلت بیرون کنی؟ مرد میگه حت چای شیرین...ادامه مطلب

امروز دختر گلم چهار ماهش شد و بردیمش مرکز بهداشت برای قد و وزن و واکسن. خدا روشکر زیاد گریه نکرد و تا الان هم استامینوفن دادم و حالش خوبه. میخواستم روند رشد دخترمو اینجا ثبت کنم تا بعدا یادم بمونه... موقع تولد: وزن ۲۷۷۰ گرم و قد ۴۸ سانتیمتر ۱۴ روزگی: وزن ۳۲۰۰ گرم و قد ۵۱.۵ سانتیمتر ۴۰ روزگی: وزن ۴۱۵۰ گرم و قد ۵۴.۵ سانتیمتر ۲ ماهگی: وزن ۴۶۵۰ گرم و قد ۵۶ سانتیمتر ۳ ماهگی: وزن ۵۴۰۰ گرم و قد ۵۸.۵ سا چای شیرین...ادامه مطلب

چای شیرین...

و اینک دخترمان در سه ماه و نیمگی سوار بر روروئکش می شود و حسابی ذوق میکند. هرچند همه میگن برا پاهاش خوب نیست ولی دکترش گفت اشکال نداره. خنده های بلند بلندش موقع بازی های پر تحرکی که من و خاله و مامانیش و باباییاش باهاش میکنیم حسابی دل می بره... جیغ جیغ کردنی که دو روزه یاد گرفتی و همه حرفا و ذوقاتو با صدای جیغ مانند میزنی رو کجای دلم بذارم خوشگل مامان؟! دوست دارم هستی جانم... دلم برای باباییت خیلی تنگ شده... + نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ساعت 0:41  توسط مهدیا  |  چای شیرین...ادامه مطلب